تاثیر گناه در ایجاد بیماری های جسمی و روحی

 

هستند افرادی که رعایت کامل اصول تغذیه را در پیش گرفته اند و هدف آنها از انجام این مهم، رسیدن به سلامتی جسم و روح خود می باشد ولی متاسفانه به دلیل نا آگاهی یا کم بودن ایمان و اعتقادات مذهبی شان، به راحتی و بدون هیچ هراسی مرتکب گناه می شوند، غافل از آنکه با ارتکاب هر گناهی که توسط شرع مقدس انجام آن حرام می باشد، آسیبی حتی در برخی موارد، به مراتب بیشتر از رعایت نکردن اصول تغذیه به جسم و روح خود وارد می نمایند و دچار بیماریهای مختلف می گردند.

 

ساختار وجود آدمی دارای دو بخش است یکی بخش اخلاط و عناصر تشکیل دهنده بدن و یک بخش ساختار روانی و روحی که قطعاً تاثیر متقابلی بر روی هم دارند.
از دیدگاه طب سنتی، بیماری که در سطح جسم رخ می دهد، اختلالی در اخلاط است یعنی یا اخلاط فاسد می شوند، یا زیادتر یا کمتر از معمول می شوند و یا در جای نامناسب قرار می گیرند و به طور کلی این اختلال خلطی مبنای ایجاد بیماری است.
نکته بسیار جالبی که در طب سنتی وجود دارد این است که عواملی خارجی یا داخلی وجود دارند که در ساختار اخلاط و مزاج ما دخالت می کنند و موجب نگهداری سلامت ما و یا موجب از بین رفتن سلامت ما می شوند که به آن اسباب ضروریه می گویند یعنی غذا و نوشیدنیها، هوا، احتباس و دفع، خواب و بیداری، حرکت و سکون و نهایتاً اعراض نفسانی.
اعراض نفسانی یعنی حالتهای روحی و روانی مثل غضب و خشم و سایر ویژگی های رفتاری و اعمال ویژه آدمی.
هر اختلالی که در ساختار شخصیت و روان انسان ایجاد شود بر روی اخلاط تاثیر می گذارد. مثال جالبی حکیم سید اسماعیل جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی آورده است که می گوید مهمترین عاملی که بر روی اخلاط تاثیر می گذارد و باعث اختلال بدن می گردد، اعراض نفسانی یا حالتهای روحی و روانی است، او می گوید اگر چیزی به کسی بگویید که عصبانی شود، سریعاً تمام بدنش گر  می گیرد، به لرزش می افتد و حرارت در بدنش ایجاد می گردد و تمام ساختار بدنش در چند لحظه دچار تغییر می شود، این حرارت و تغییراتی که ایجاد شده بخاطر آن است که از این کلمه شما رنجیده است، بنابراین می توان گفت اعراض نفسانی و حالات روحی و روانی بیشترین تاثیر را بر روی اخلاط و ساختار جسمی ما دارد. چون قدرت و سرعت تاثیرشان از غذا و از همه چیزهای دیگر بیشتر است.
خداوند متعال این بدن را به گونه ای دقیق طراحی کرده است که اعمالی که از آن سر می زند، در حوزه فیزیولوژی در همه انسانها یکسانند: خوردن، خوابیدن، ارتباط جنسی و ...  منتها پروردگار قواعدی را گذاشته است تا این اعمال، تعادل اخلاط جسم را به هم نریزد، اگر از اعمالی که با اخلاط جسم تنظیم شده اند، تخطی کنیم و رفتار را از چارچوب دستورالعمل هایی که خداوند برای انسان در نظر گرفته است، خارج کنیم؛ یعنی مرتکب گناه شویم و از دستورالعملی که صانع مهربان انسان برای این وجود گذاشته است خارج شویم باید منتظر بازخورد آن در جسم و روحمان باشیم.
از گناه تعابیر زیادی شده است یکی از آن تعابیر ذنب است. ذنب به مفهوم دم و دنباله است یعنی آثار گناه در وجود آدمی باقی می ماند و به دنبال او کشیده می شود.
غفران یعنی بخشش گناه همراه با پاک کردن آثار آن، که نشان می دهد گناه دارای آثاری است که در صورت توبه باید آثار آن نیز پاک شود وقتی گناه می کنیم فقط عقوبت در دنیای آخرت ندارد، بلکه این گناه در همین دنیا نیز در روی شخصیت ما تاثیر می گذارد و وقتی ما طلب غفران می کنیم، درخواست می کنیم تا غیر از بخشش خداوند، آثار گناه را نیز از وجودمان پاک کند، به طور خلاصه قواعد خاصی را، پروردگار و صانع انسان برای این جسم گذاشته است که خروج از این قواعد خاص و رفتار کردن برخلاف این قواعد، روی جسم و روی اخلاط بدن تاثیر منفی و نابجای خودش را برجای می گذارد، پیامبر اعظم (ص) می فرمایند: هر گناهی که فردی مرتکب می شود، نقطه سیاهی (سوداء) بر روی قلبش ایجاد می کند تا این که سیاهی ها زیاد می شود و کل قلب را می گیرد.
بنابراین گناه به معنای ارتکاب به عملی است، خارج از قواعدی که خالق برای این وجود طراحی کرده است که مستقیماً اثرش به خود گناهکار بر می گردد.
وقتی غفلت و گناه ایجاد می شود و فاصله از خداوند ایجاد می شود، احساس امنیت از بین می رود و می دانیم اساس خوشبختی احساس امنیت است و اساس بدبختی عدم احساس امنیت و اضطراب و ترس است که مادر تمام بیماریهاست.
وقتی با گناه این دوری از خدا ایجاد می شود، آرامش جای خود را به اضطراب می دهد و اضطراب و افسردگی و غم ایجاد سوداهای رسوبی و بیماری زا می کند.
در نتیجه " الا بذکر الله تطمئن القلوب" حقیقتاً تموج و اختلال و پریشانی روان که منشاء آن گناه و دوری از خداوند است، باعث عدم تعادل ساختاری و شخصیتی شده که منجر به ایجاد سودا و اختلال در مکانیزم بدن انسان شده و انواع بیماریها را به همراه خواهد داشت.

 

لذا همان گونه که جسم نیاز به تغذیه سالم دارد، روح هم غذای سالم می خواهد و گناه غذای مسموم روح است و بیماریهای جسمی را نیز به همراه خواهد داشت.

از امام حسین علیه السلام

 

دوستان سلام

 

 

امام حسین علیه السلام هنگامی که به سوی کربلا می رفتند ، در منزلی از منازل که به آن ذی حسم می گفتند ، این خطبه را ایراد فرمودند:

به راستی که این دنیا دگرگون شده است ، آن هم دگرگونی منکر و نا شناخته ای . تمامی شناخته شده‌های آن پشت کرد و رفت.

از این دنیا جز رطوبتی که بر ته کاسه می‌ماند و زندگی پستی که به چریدن می‌ماند ، چیزی باقی نمانده است.

آیا به سوی حق نمی‌نگرید که به آن عمل نمی‌شود و به راستی از باطل چشم پوشی نمی‌شود؟

باید مؤمن عاشق ، در دیدار خدا رغبت نماید که سزاوار است. من مرگ را جز زندگی و زندگی با ستمگران را جز رنج و خستگی نمی‌بینم . آدم ها برده‌های دنیا هستند و دین بر سطح زبان‌های آنها نشسته است تا آنجا که زندگی آنها بارور شود آن را رعایت می‌کنند ، پس هنگامیکه با گرفتاری غربال می‌شوند ، دینداران اندک می‌گردند.

پيامبر و امام‌، هدف‌ خلقت‌

در احاديث‌ اسلامي‌ چنين‌ آمده‌ است‌ كه‌ حضرت‌ رسول‌«9» هدف‌ ازخلقت‌ جهان‌ بوده‌اند و خداوند به‌ خاطر ايشان‌ جهان‌ هستي‌ را آفريده‌ است‌.

لَوْلا'ك‌َ لَما' خَلَقْت‌ُ اْلاَفْلاك‌َ

«اگر تو نبودي‌ افلاك‌ را نمي‌آفريدم‌.»

با محمد بود عشق‌ پاك‌ جفت‌بهر عشق‌ او را خدا لولاك‌ گفت‌

لَو لا' مُحمَّدٌ«9» ما' خَلَقْت‌ُ الدُّنيا' وَالا'خِرَة‌َ وَلاَ السَّمو'ات‌ِ وَاْلارْض‌َوَلاَالَعَرْش‌َ وَلاَ الكُرسِي‌َّ وَ لاَ اللُوْح‌َ وَلاَ الَْقلَم‌َ وَلاَالجنَّة‌َ وَلاَالنّارَ وَلَوْلا' مُحَمَّدٌ ما'خَلَقْتُك‌َ يا' آدَم‌ُ

اگر محمد«9» نبود نه‌ دنيا را خلق‌ مي‌كردم‌ و نه‌ آخرت‌ را،همچنين‌ نه‌ آسمان‌ و نه‌ زمين‌ و نه‌ عرش‌ و نه‌ كرسي‌ و نه‌ لوح‌ وقلم‌ ونه‌ دوزخ‌ را خلق‌ مي‌كردم‌. و اگر محمد«9» نبود اي‌ آدم‌، تو راخلق‌ نمي‌كردم‌.

خَلَقْتُك‌َ لاِجلْي‌ وَخَلَقْت‌ُ الاَشيْا'ءَ لِاِجْلَك‌ِ

تو را براي‌ خودم‌ آفريدم‌ و اشياء را براي‌ تو

شيخ‌ صدوِ نيز از حضرت‌ رسول‌«9» روايت‌كرد كه‌ به‌ علي‌«7»چنين‌ فرموده‌است‌:

يا' عَلي‌ لَو لا'نَحْن‌ُ ما' خَلَق‌َ اللّ'ه‌ُ آدَم‌َ و الحّوا وَلاَ الْجَنَّة‌َ وَ لاَالنّ'ارَ وَ السَّم'ا'ءَ وَالارْض‌َ

يا علي‌ اگر ما نبوديم‌، خدا نه‌ آدم‌ و حوا را خلق‌ مي‌كرد و نه‌ بهشت‌و جهنم‌ و نه‌ آسمان‌ و زمين‌ را.

از رهگذر خاك‌ سركوي‌ شمابودهر نافه‌ كه‌ بردست‌ نسيم‌ سحر افتاد

از آنجايي‌ كه‌ پيامبر«9» و امام‌«7» كاملترين‌ افراد بشر هستند وغايت‌ خلقت‌ نيز تحقق‌ كاملترين‌ افراد است‌، پس‌ گويي‌ پيامبر و امام‌ غايت‌ وهدف‌ خلقت‌ مي‌باشند.

هدف‌ خلقت‌ = انسان‌ كامل‌

پيامبر و امام‌ = انسان‌ كامل‌

از معادلات‌ فوِ به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسيم‌ كه‌

هدف‌ خلقت‌ = پيامبر و امام‌

همچنين‌ طبق‌ آية‌ وَ ما'خَلَقْت‌ُ الْجِن‌َّ وَ الانْس‌ َ اِلا'ّلِيَعْبُدُون‌َ كه‌ هدف‌ از خلقت‌عبادت‌ ناميده‌ شده‌ است‌، مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ چون‌ عاليترين‌ وكاملترين‌ مرتبه‌عبادت‌ از پيامبر و امام‌ صادر مي‌شود، درنتيجه‌ پيامبر و امام‌ هدف‌ خلقت‌ به‌شمار مي‌روند.

بنابر آية‌ اِنَّي‌ جا'عِل‌ٌ فِي‌الارْض‌ِ نيز مي‌توان‌ پيامبر و امام‌ را هدف‌ خلقت‌دانست‌. زيرا تنها پيامبر و امام‌ هستند كه‌ تمام‌ استعدادهاي‌ دروني‌ خود را به‌فعليت‌ رسانده‌ و متخلق‌ به‌ اخلاِالهي‌ شده‌اند و شايستة‌ عنوان‌ خليفة‌الله‌هستند.

 

دیدار جوانان با امام جمعه

اربعین حسینی

سخنانی از علی (ع)

باشد که پند گیریم

فرق است ميان اين دو عمل ، عملى كه لذتش رفته و عواقب ناگوارش ‍ مانده است و عملى كه رنجش سپرى شده و اجر و ثوابش باقى است .

كسى كه در عمل كوتاهى كند به اندوه دچار گردد و خداوند را، به كسى كه خدا را در مال و جانش نصيبى نباشد، نيازى نيست .

بزرگى خداوند در نظر تو سبب مى شود كه آفريدگان در چشمت خرد آيند.

دنيا همانند مار است . چون بر آن دست كشند، نرم آيد، ولى در درون آن زهر كشنده است . مردم فريب خورده و نادان بدان ميل كنند و خردمند عاقل از آن دورى جويد.

هيچ ثروتى سودمندتر از عقل نيست و هيچ تنهايى وحشت انگيزتر از خودپسندى نيست و هيچ عقلى ، چون انديشيدن و تدبير نيست و هيچ كرامتى چون تقوى نيست و هيچ هم نشينى چون خوشخويى نيست و هيچ ميراثى چون ادب نيست و هيچ رهبرى چون توفيق نيست و هيچ تجارتى چون عمل صالح نيست و هيچ سودى چون ثواب آخرت نيست و هيچ پارسايى چون توقف در برابر شبهه نيست و هيچ زهدى چون زهد در حرام نيست و هيچ ايمانى چون حيا و شكيبايى نيست و هيچ حسبى چون تواضع نيست و هيچ شرافتى چون علم نيست و هيچ عزتى چون بردبارى نيست و هيچ پشتيبانى استوارتر از مشورت نيست.

برآوردن حاجتها، جز به سه چيز، راست نيايد. خرد شمردن آن تا در نزد خدا بزرگ آيد. پنهان داشتن آن تا به هنگام پاداش آشكار شود و شتاب در انجام دادن آن تا گوارا شود.

هرگاه خبرى شنيديد آن را نيك بفهميد و در آن بينديشيد، نه اينكه بشنويد و نقل كنيد. زيرا نقل كنندگان علم بسيارند ولى ، انديشه كنندگان در آن اندك اند.

خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران نعمت های خاصی به آنان بخشیده است، تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت ها را در دستشان باقی می گذارد، هر گاه از بخششش دریغ کنند، نعمت ها را از دستشان و به دست دیگران خواهد داد.

حق الناس مانع استجابت دعاست

 

از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است که فرمودند:

به من امر شد كه قوم خود را بترسان و بگو: داخل مشوید در خانه ای از  خانه های من (یعنی مساجد) و حال آنكه برای بنده ای از بندگان من حقی نزد شما باشد كه به او ظلم نموده اید به درستی كه تا در محضر من به نماز ایستاده او را لعنت  می كنم تا آن حق را به صاحبش برگرداند.

هر کسی که این حدیث را بخواند و کمی اعتقاد داشته باشد بسیار نگران خواهد شد. خیلی از ما هر روز به راحتی حق دیگران را ضایع می کنیم. شاید اگر این حدیث آویزه گوش ما باشد مشکلات ما و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم بسیار کمتر باشد. رعایت حقوق دیگران که اینقدر در اسلام به آن توجه شده است می تواند بسیاری از معضلات اجتماعی را حل کند. هر کسی در هر موقعیتی و با هر مسئولیتی می تواند به اندازه خود در اجتماع تاثیر مثبت بگذارد فقط با این فکر که حق الناس را رعایت کند. به عنوان مثال کارمند با پاسخ به ارباب رجوع با درست کار کردن، مدیر با دلگرم کردن پرسنل خود، کارگر با نگهداری صحیح از ابزاری که به او سپرده شده است، پزشک با ارزش قائل شدن برای سلامت بیمار، مهندس با طراحی دلسوزانه، مامور نیروی انتظامی که با تمام وجود به امنیت مردم می اندیشد و نمی گذارد بی گناهی عقوبت گناهکاری را تحمل کند. اینها حق الناس را رعایت کرده اند ولی کافیست هر کدام از این افراد یکبار اشتباه کنند زیر دین حق الناس رفته اند. البته نباید نا امید بود حتی اگر فرصت کافی برای ادای دین نباشد با توبه و احسان در راه خدا می توان از بار گناه کاست. اما ساده ترین و بهترین راه این است که سعی کنیم حق کسی را ضایع نکنیم به خصوص به عمد.

از شما می پرسم تا کنون چقدر حق دیگران را ضایع کرده اید؟ پشته ای که بر دوش شماست چقدر بزرگ است؟ آیا تا به حال به آن نگاه کرده اید؟ آیا اصلا به یاد دارید چقدر حق دیگران را ضایع کرده اید؟ به چه قیمتی اینکار را انجام داده اید؟ برای پول؟! برای کمی زودتر رسیدن؟ برای تنبلی؟ چه چیزی باعث شده زیر دین دیگری یا دیگران قرار گیرید؟

حضرت علی (ع) می فرمایند:

هنگام قیامت که زمان اجرای عدالت است وقتی که حق مظلوم را از ظالم می گیرند بسیار سخت تر از ظلمی است که در دنیا بر مظلوم رفته است.

و آن کس که مقامی دارد و بیت المال را به نفع خود و دیگران ضایع می کند باید پاسخگوی میلیون ها نفر در روز قیامت باشد راستی او فکر می کند چقدر اعمال نیکو دارد چقدر می تواند از آنچه جمع کرده برای انفاق استفاده کند تا حقوق ضایع شده را جبران کند!

کسی روابط را به قانون ترجیح می دهد و به اصطلاح پارتی بازی می کند حق الناس را زیر پا گذاشته است گناهی را به جان خریده که لذت آن گناه هم مال دیگری است!

 بعضی ها فکر می کنند موقتا برای نیازی حقی را ضایع کنند و در آینده آنرا جبران کنند. اما نمی دانند که جبران آن بسیار سخت است بسیار سخت تر از آن حقی که ضایع کرده اند. باز هم می گویم از بخشش نباید نا امید بود ولی نباید با طمع بخشش و جبران در آینده گناه کرد، آنهم گناهی که به واسطه آن حق انسانی زیر پا گذاشته شود.

 

پیامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمودند:

در قیامت بنده ای که کار خوب بسیار دارد، در حالی که خوشحال است وارد محشر می شود، ناگهان مردی می رسد و می گوید: خداوندا! این شخص[در دنیا] به من ظلم کرده است، پس از کارهای نیک او گرفته می شود و به آن مظلوم داده می شود تا جاییکه حسنه ای باقی نمی ماند و چون فرد دیگری می آید و حقش را طلب می کند، از گناهان او برداشته به بدهکار می دهند تا جایی که جهنم براو واجب می شود.

شاید بگویید که شما نفهمیده اید یا متوجه نبوده اید خداوند در این مورد حق خود را می بخشد اما وقتی ناخواسته حق دیگری را ضایع می کنید هر زمان که متوجه شدید باید از او دلجویی کنید. باید حقش را ادا کنید و گرنه حق الناس برگردن شماست.

همچنین امام محمد باقر فرمودند:

ظلم در دنیا تاریکی در آخرت است.

 

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمودند:

 میان بهشت و انسان هفت گردنه وجود دارد که آسان ترین آنها مرگ است. پرسیدند سخت ترین آن ها کدام است؟ فرمودند: لحظه ای است که انسان در پیشگاه خداوند بایستد و کسانی که به آن ها ظلم شده دامن ظالم را بگیرند.

پس باید بسیار مراقب باشیم که از این سخت ترین گردنه به سلامت بگذریم.

شرکت در همایش سبک زندگی اسلامی

اغاز امامت امام زمان

چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدی ...
چه بغضها که در گلو رسوب شد نيامدی ...
خليل آتشين سخن ؛ تبر به دوش بت شکن ...
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدی ...
برای ما که خسته ايم نه ؛ ولی ...
برای عده ای چه خوب شد نيامدی ....
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ...
دوباره صبح؛ ظهر؛ نه غروب شد نيامدی...

شهادت امام حسن عسگری

امروز عسگری به جهان دیده بسته است / قلب جهان و قطب زمان دلشکسته است
آن حجت خدای، ز بیداد معتمد / پیوند زندگانی اش از هم گسسته است
.: شهادت یازدهمین امام شیعیان و نشستن گرد یتیمی
بر چهره ی مولایمان صاحب الزمان، تسلیت باد . . .

برگزاری مراسم رحلت پیامبر اکرم و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا به مدت سه شب

نه دی

شهادت  حضرت رقیه

بر روی زخمم جز نمک مرهم ندیدم

خیری از این دنیا و از عمرم ندیدم

با اینکه از این دشمنان بد دهانت

حرف بد و بی احترامی کم ندیدم...

اما به من آموخت عمه تا بگویم

"من غیر زیبایی در این ماتم ندیدم" *


مانند مادر در کنارم بود عمه...

تا بود عمه در کنارم غم ندیدم

از ازدحامی که به دورت بود بابا...

یک گوشه ای از پیکرت را هم ندیدم

هر چه صدایت میزدم:بابای خوبم...

چیزی به غیر از سیلی محکم ندیدم

حالا که از راه آمدی کنج لبت کو...؟

هر چه سرت را پشت و رو کردم ندیدم

توزیع غذای نذری

 

 

 

دسته عزاداری مسجد به مناسبت اربعین حسینی

برپایی دسته عزاداری به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی

 

 

 

 

برپایی مراسم به مناسبت فرارسیدن ماه محرم

در جلسه تشکیل شده از سوی هیئت امنای مسجد حضرت ابالفضل لیست برنامه پیشنهاد شدبرای برپایی هرچه بهتر این ایام به شرح زیر میباشد:

۱)تشکیل دسته عزاداری سینه زنی و زنجیر زنی و برپایی مراسم در شبهای این ماه در سه دهه  (شروع مراسم ۸شب)

۲) طبخ و توزیع نذری در ایام محرم

۳)برپایی جلسات قرانی  و مراسم عزاداری ویژه خواهران  قبل از نماز مغرب

۴)حرکت هیئت عزاداری به سمت میدان راه اهن و گلزار شهدا در زوزهای تاسوعا و عاشورا...

۵)برپایی مراسم شام غریبان

و...

برپایی دسته عزاداری به مناسبت شهادت امام علی

غدیر خم..............ولایت مبارک

 

آسمان، سرپناه مولا بود
                             و زمين، كارگاه مولا بود

عاشقي، پابه‌پاي او مي‌رفت
                             چشم نرگس، نگاه مولا بود

هرچه مي‌كرد، دلبري مي‌كرد
                            مهرباني، سپاه مولا بود

عدل و آزادگي، كه گم مي‌شد
                           چشم مردم، به راه مولا بود

روز، هر چيز داشت؛ از او داشت
                          و شبان، شاهراه مولا بود

روز و شب را، به كار، وا مي‌داشت:
                          اين، سپيد و سياه مولا بود!
آب، از الغدير، برمي‌داشت
                           مَشربي، كه گواه مولا بود

كوفه، هرچند هم، كه بد مي‌كرد
                           باز هم، در پناه مولا بود!

پدر خاك بود و، خاكي بود
                          بي‌گناهي، گناهِ مولا بود!

تکریم روز خانواده

جايگاه خانواده در روايات
نظام خانواده، نظام ارزشمند و محبوبى است كه در اسلام هيچ بنايى محبوبتر از او پايه ريزى نشده است. پيامبر اسلام مى فرمايد:
«ما بنى فى الاسلام بناء اَحبّ الى اللَّه تعالى و اعزّ من التزويج».
«در اسلام هيچ نهادى محبوب تر و عزيرتر از تشكيل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است».([3])
و نيز فرموده است:
«ما استفاد امرؤ مسلم فائدة بعد الاسلام أفضل من زوجة مسلمة، تسرّه اذا نظر اليها، و تطيعه اذا أمرها، و تحفظه اذا غاب عنها فى نفسها و ماله»
«هيچ فائده اى بعد از نعمت اسلام برتر و مفيدتر از اين براى مرد مسلمان نيست كه او همسرى داشته باشد كه هروقت به او نگاه كند مسرور و شاداب گردد و هنگامى كه به او دستور بدهد اطاعت نمايد، و هر وقتى كه از نزدش برود حافظ جان خود و مال همسرش باشد»

در اين حديث شريف زن شايسته و وارسته بالاترين ارزش و نعمت بعد از اسلام، براى مرد شمرده شده است.
«ان اللَّه عزّ و جلّ يحب البيت الذى فيه العرس، و يبغض البيت الذى فيه الطلاق».«خداوند خانه اى را كه در آن عطر دل انگيز عروس بوزد دوست مى دارد، و خانه اى را كه در آن سخن غم انگيز طلاق سرداده شود دشمن مى دارد».
نظام خانواده از چنان جايگاه و مقام شايسته در اسلام برخوردار است كه حتى تأثير روى ثواب عبادت و بندگى مى گذارد، تا جايى كه دو ركعت نماز كسانى كه تشكيل خانواده داده اند برتر از عبادت فرد مجردى است كه شب و روز نماز بخواند. چنانكه امام باقر(عليه السلام) فرموده است:
«الركعتان يصلّيهما رجل متزوج افضل من رجل اعزب يقوم ليله و يصوم نهاره»

«دو ركعت نماز مرد معيل افضل و بهتر از نماز مرد مجردى است كه شب را به عبادت بايستد و روز را با روزه سپرى كند».
اين روايات و نيز رواياتى قريب به اين مضمون كه در متون اسلامى، وارد شده به خوبى جايگاه و ارزش والاى خانواده را تعيين مى كند.

مباهله...

در آیه 61 آل عمران میخوانیم:
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشی كه (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) كسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم، شما هم فرزندان خود را دعوت كنید، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنیم، شما نیز از نفوس خود، آن گاه مباهله كنیم و لعن خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
معنی مباهله
واژه مباهله در اصل از «بَهْل» گرفته شده و به معنی رها كردن و برداشتن قید و بند از چیزی است، از این رو هنگامی كه حیوانی را به حال خود واگذارند و پستان آن را در كیسه قرار ندهند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد، به آن «باهَلَ» می‎
گویند.
و اگر آن را گاهی به معنی «هلاكت و لعن و دوری از خدا» گرفته‎اند نیز به خاطر این است كه رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود، این نتایج را به دنبال می‎
آورد.
و از نظر مفهوم متداول كه از آیه‌ فوق گرفته شده به معنی نفرین كردن دو نفر به یكدیگر است به این ترتیب كه افرادی كه با هم درباره مسأله مهم مذهبی گفتگو دارند در یك جا جمع شوند و به درگاه خدا ابتهال و تضرّع كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا و مجازات كند.
داستان مباهله
سال دهم هجرت بود، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ قبلاً نامه‎
ای به اُسقف نجران (روحانی بزرگ مسیحیان به نام ابو حارثه) نوشته بود، و او و مردم مسیحی نجرات را به اسلام دعوت كرده بود.
نجران با هفتاد دهكده تابع خود، در نقطه مرزی بین حجاز و یمن قرار داشت، و ساكنان آن مسیحی بودند. اُسقف نامه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را با دقت خواند، و در جلسه شورایی خود مطرح كرد، یكی از افراد برجسته شورا به نام «شرحبیل» كه فردی اندیشمند و كاردان بود، گفت: «من در امور مذهبی، تخصّص ندارم، ولی ما مكرر از پیشوایان مذهبی شنیده‎ایم كه روزی مقام نبوّت از نسل اسحاق ـ علیه السلام ـ به نسل اسماعیل ـ علیه السلام ـ منتقل می‎
شود، محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه از نسل اسماعیل ـ علیه السلام ـ است، بعید نیست همان پیامبر موعود باشد باید به تحقیق پرداخت.»
شورا نظر داد كه جمعی فهیم و كاردان به مدینه مسافرت كنند، و از نزدیك دلایل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را بشنوند و مورد بررسی قرار دهند. با این نظریه موافقت شد، شصت نفر از ارزنده‎
ترین و داناترین مردم نجران كه در رأس آنها سه نفر از پیشوایان مذهبیشان قرار داشتند، به صورت هیئتی به سوی مدینه حركت نمودند. آن سه نفر عبارت بودند از:
1. ابو حارثه، اسقف اعظم نجران، نماینده رسمی كلیساهای روم در حجاز 2. عبدالمسیح رئیس هیئت نمایندگی، كه به عقل و درایت معروف بود 3. اَیهَم یكی از شخصیتهای محترم و كهنسال مسیحی
هیئت وارد مدینه شدند و به محضر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسیدند، و بحث و بررسی آغاز شد و ادامه یافت، سرانجام نمایندگان نجران به پیامبر گفتند: «گفتگوهای شما ما را قانع نمی
كند، راه این است كه در وقت معین و درنقطه معینی با یكدیگر مباهله كنیم، و بر دروغگو نفرین بفرستیم، و از خدا بخواهیم دروغگو را هلاك كند.»
در این هنگام آیه فوق بر پیامبر نازل شد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مطابق فرمان خدا، حاضر به مباهله شد

ادامه نوشته

عید قربانی کردن نفس

عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت)و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.

صداي پاي عيد مي آيد. عيد قربان عيد پاك ترين عيدها است عيد سر سپردگي و بندگي است. عيد بر آمدن انساني نو از خاكسترهاي خويشتن خويش است.عيد قربان عيد نزديك شدن دل هايي است كه به قرب الهي رسيده اند. عيد قربان عيد برآمدن روزي نو و انساني نو است.

... و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ ... ؟

اين را تو خود مي داني، تو خود آن را، او را - هر چه هست و هر كه هست - بايد به منا آوري و براي قرباني، انتخاب كني، من فقط مي توانم" نشاني ها "يش را به تو بدهم:

آنچه تو را، در راه ايمان ضعيف مي كند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" مي خواند، آنچه تو را، در راه"مسئوليت" به ترديد مي افكند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا "پيام" را بشنوي، تا حقيقت را اعتراف كني، آنچه ترا به "فرار" مي خواند، آنچه ترا به توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه مي كشاند، و عشق به او، كور و كرت مي كند، ابراهيمي و "ضعف اسماعيلي" ات، ترا بازيچه ابليس مي سازد.

... و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ ... ؟

در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد، يا يك شيء، يا يك حالت، يك وضع، و حتي، يك " نقطه ضعف"!

اما اسماعيل ابراهيم، پسرش بود!

سالخورده مردي در پايان عمر، پس از يك قرن زندگي پر كشاكش و پر از حركت، همه آوارگي و جنگ و جهاد و تلاش و درگيري با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متوليان بت پرستي و خرافه هاي ستاره پرستي و شكنجه زندگي. جواني آزاده و روشن و عصياني در خانه پدري متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زني نازا، متعصب، اشرافي: سارا.

و اكنون، در زير بار سنگين رسالت توحيد، در نظام جور و جهل شرك، و تحمل يك قرن شكنجه "مسئوليت روشنگري و آزادي"، در"عصر ظلمت و با قوم خو كرده با ظلم"، پير شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز يك "بشر" مانده است و در پايان رسالت عظيم خدايي اش، يك"بنده خدا" ، دوست دارد پسري داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پيري از صد گذشته، آرزومندي كه ديگر اميدوار نيست، حسرت و يأس جانش را مي خورد.

خدا، بر پيري و نااميدي و تنهايي و رنج اين رسول امين و بنده وفادارش - كه عمر را همه در كار او به پايان آورده است، رحمت مي آورد و از كنيز سارا - زني سياه پوست - به او يك فرزند مي بخشد، آن هم يك پسر! اسماعيل، اسماعيل، براي ابراهيم، تنها يك پسر، براي پدر، نبود، پايان يك عمر انتظار بود، پاداش يك قرن رنج، ثمره يك زندگي پرماجرا، تنها پسر جوان يك پدر پير، و نويدي عزيز، پس از نوميدي تلخ.

ادامه نوشته

عرفه

روز نهم ذي‌الحجه روز عرفه و از اعياد عظيمه است، هرچند به اسم عيد ناميده نشده و روزي است که حق تعالي بندگان خويش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مؤيد جود و احسان خود را براي ايشان گسترانيده و شيطان در اين روز خوار و حقيرتر و رانده‌تر و در خشمناکترين اوقات خواهد بود.

 

روايت شده که حضرت امام زين‌العابدين ـ عليه‌السلام ـ شنيد در روز عرفه صداي سائلي را که از مردم سؤال مي‌نمود. فرمود: واي بر تو. آيا از غير خدا سؤال مي‌کني در اين روز و حال آن‌که اميد مي‌رود در اين روز براي بچّه‌هاي در شکم آن‌که فضل خدا شامل آنها شود و سعيد شوند و از براي اين روز اعمال چند است:

 

اول: غسل

 

دوّم: زيارت امام حسين ـ عليه‌السلام ـ که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احاديث در کثرت فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز متواتر است و اگر کسي توفيق يابد که در اين روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسي که در عرفات باشد نيست، بلکه زياده و مقدّم است.

 

سوم: پس از نماز عصر، پيش از آن‌که مشغول به خواندن دعاهاي عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زير آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالي به گناهان خود تا فايز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزيده شود پس مشغول شود به اعمال و ادعيه عرفه که از حُجَج طاهره ـ صلوات اللّه عليهم ـ روايت شده و آنها زياده از آن است که در اين مختصر ذکر شود.

 

شيخ کفعمي در مصباح فرموده: «مستحب است روزه روز عرفه براي کسي که ضعف پيدا نکند از دعا خواندن و مستحب است غسل پيش از زوال و زيارت امام حسين ـ عليه‌السلام ـ در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد، زير آسمان رود و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نيکو به جاي آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند در رکعت اوّل بعد از حمد توحيد و در دوم پس از حمد قُل يا اَيهَا الْکافِروُنَ بخواند. پس از آن چهار رکعت نماز گزارد در هر رکعت پس از حمد توحيد پنجاه مرتبه بخواند.»

 

اين نماز همان نماز حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه‌السلام ـ است.

یک ازدواج ساده :

جریان خواستگاری چگونه اتفاق افتاد؟

علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته‌اش را چنین بازگو کرد: «پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می‌باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده‌ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده‌ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می‌پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می‌کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه علیهاالسلام گذاشت. پیامبر ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش،علی را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می‌شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟» فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه ساکت ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه علیهاالسلام در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت نزد علی(ع) که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه(س) را خبر داد.

ای وای اگر امام رضایی نداشتم...

بزرگداشت یاد و خاطره شهدای مسجد ابالفضل به مناسبت هفته دفاع مقدس

 

 

روزی که مردم مظلوم فلسطین احساس می‌کنند که ملت‌ها پشت سرشان هستند

این تظاهراتی که این روزها در دنیای اسلام اتّفاق افتاد خیلی با ارزش بود.

این حرکتی که امروز شما می‌خواهید بکنید و تا میدان فلسطین و مقابل سفارت فلسطین راهپیمایی کنید، بسیار کار با ارزشی است. این‌ها خیلی ارزش دارد؛ این‌ها خبرش منعکس می‌شود و مردم مظلوم فلسطین احساس می‌کنند که ملت‌ها پشت سرشان هستند.

البته ملت ما بحمداللَّه در این زمینه‌ها هیچ وقت کم نگذاشته است؛ هر وقت که برای این قضیه فرا خوانده شده، حضور پیدا کرده و اعلام موضع کرده است. و بالاخره مجامع جهانی و سازمان ملل باید فعّال شوند. این مجامع حقوق بشر که همیشه یا غالباً در خدمت هدف‌های استکباری‌اند، ولو یکبار هم شده، برخلاف خواسته دستگاه‌های استکباری، به نفع ملت‌ها وارد شوند؛

 افکار عمومی را در دنیا به خودشان متوجّه کنند، ظالم و متجاوز را محکوم و ملت مظلوم فلسطین را تأیید کنند. اگر این فشارها انجام گیرد، طرح ایران در مورد فلسطین عملی خواهد بود و متجاوز مجبور خواهد شد. اگر دولت‌های عربی، دولت‌های اسلامی، ملت‌های مسلمان و مجامع جهانی، همه در این راه فعّال شوند، آن کار، عملی است. هر کس که در این زمینه کوتاهی کند، مسلّماً در نظر ملت‌ها، در نظر تاریخ و بالاتر از همه در پیشگاه خداوند متعال مؤاخذ و مسؤول است.

همه وظیفه داریم.

ادامه نوشته

برگزاری مراسم افطاری در ماه مبارک رمضان

گرامیداشت شب های قدر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)

با توجه به آیات سوره قدر می‌توان به فضیلت‌های شب قدر پی برد:
۱. قرآن در آن نازل شده است.
۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می‏شود.
۴. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان می‏گردد.
۵. فرشتگان و روح در آن شب نازل می‏گردند.

شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود. ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان(عج) می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند. شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.

ادامه نوشته

برگزاری جلسات ختم قران در ایام ماه مبارک رمضان ویژه خواهران