تاثیر گناه در ایجاد بیماری های جسمی و روحی

 

هستند افرادی که رعایت کامل اصول تغذیه را در پیش گرفته اند و هدف آنها از انجام این مهم، رسیدن به سلامتی جسم و روح خود می باشد ولی متاسفانه به دلیل نا آگاهی یا کم بودن ایمان و اعتقادات مذهبی شان، به راحتی و بدون هیچ هراسی مرتکب گناه می شوند، غافل از آنکه با ارتکاب هر گناهی که توسط شرع مقدس انجام آن حرام می باشد، آسیبی حتی در برخی موارد، به مراتب بیشتر از رعایت نکردن اصول تغذیه به جسم و روح خود وارد می نمایند و دچار بیماریهای مختلف می گردند.

 

ساختار وجود آدمی دارای دو بخش است یکی بخش اخلاط و عناصر تشکیل دهنده بدن و یک بخش ساختار روانی و روحی که قطعاً تاثیر متقابلی بر روی هم دارند.
از دیدگاه طب سنتی، بیماری که در سطح جسم رخ می دهد، اختلالی در اخلاط است یعنی یا اخلاط فاسد می شوند، یا زیادتر یا کمتر از معمول می شوند و یا در جای نامناسب قرار می گیرند و به طور کلی این اختلال خلطی مبنای ایجاد بیماری است.
نکته بسیار جالبی که در طب سنتی وجود دارد این است که عواملی خارجی یا داخلی وجود دارند که در ساختار اخلاط و مزاج ما دخالت می کنند و موجب نگهداری سلامت ما و یا موجب از بین رفتن سلامت ما می شوند که به آن اسباب ضروریه می گویند یعنی غذا و نوشیدنیها، هوا، احتباس و دفع، خواب و بیداری، حرکت و سکون و نهایتاً اعراض نفسانی.
اعراض نفسانی یعنی حالتهای روحی و روانی مثل غضب و خشم و سایر ویژگی های رفتاری و اعمال ویژه آدمی.
هر اختلالی که در ساختار شخصیت و روان انسان ایجاد شود بر روی اخلاط تاثیر می گذارد. مثال جالبی حکیم سید اسماعیل جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی آورده است که می گوید مهمترین عاملی که بر روی اخلاط تاثیر می گذارد و باعث اختلال بدن می گردد، اعراض نفسانی یا حالتهای روحی و روانی است، او می گوید اگر چیزی به کسی بگویید که عصبانی شود، سریعاً تمام بدنش گر  می گیرد، به لرزش می افتد و حرارت در بدنش ایجاد می گردد و تمام ساختار بدنش در چند لحظه دچار تغییر می شود، این حرارت و تغییراتی که ایجاد شده بخاطر آن است که از این کلمه شما رنجیده است، بنابراین می توان گفت اعراض نفسانی و حالات روحی و روانی بیشترین تاثیر را بر روی اخلاط و ساختار جسمی ما دارد. چون قدرت و سرعت تاثیرشان از غذا و از همه چیزهای دیگر بیشتر است.
خداوند متعال این بدن را به گونه ای دقیق طراحی کرده است که اعمالی که از آن سر می زند، در حوزه فیزیولوژی در همه انسانها یکسانند: خوردن، خوابیدن، ارتباط جنسی و ...  منتها پروردگار قواعدی را گذاشته است تا این اعمال، تعادل اخلاط جسم را به هم نریزد، اگر از اعمالی که با اخلاط جسم تنظیم شده اند، تخطی کنیم و رفتار را از چارچوب دستورالعمل هایی که خداوند برای انسان در نظر گرفته است، خارج کنیم؛ یعنی مرتکب گناه شویم و از دستورالعملی که صانع مهربان انسان برای این وجود گذاشته است خارج شویم باید منتظر بازخورد آن در جسم و روحمان باشیم.
از گناه تعابیر زیادی شده است یکی از آن تعابیر ذنب است. ذنب به مفهوم دم و دنباله است یعنی آثار گناه در وجود آدمی باقی می ماند و به دنبال او کشیده می شود.
غفران یعنی بخشش گناه همراه با پاک کردن آثار آن، که نشان می دهد گناه دارای آثاری است که در صورت توبه باید آثار آن نیز پاک شود وقتی گناه می کنیم فقط عقوبت در دنیای آخرت ندارد، بلکه این گناه در همین دنیا نیز در روی شخصیت ما تاثیر می گذارد و وقتی ما طلب غفران می کنیم، درخواست می کنیم تا غیر از بخشش خداوند، آثار گناه را نیز از وجودمان پاک کند، به طور خلاصه قواعد خاصی را، پروردگار و صانع انسان برای این جسم گذاشته است که خروج از این قواعد خاص و رفتار کردن برخلاف این قواعد، روی جسم و روی اخلاط بدن تاثیر منفی و نابجای خودش را برجای می گذارد، پیامبر اعظم (ص) می فرمایند: هر گناهی که فردی مرتکب می شود، نقطه سیاهی (سوداء) بر روی قلبش ایجاد می کند تا این که سیاهی ها زیاد می شود و کل قلب را می گیرد.
بنابراین گناه به معنای ارتکاب به عملی است، خارج از قواعدی که خالق برای این وجود طراحی کرده است که مستقیماً اثرش به خود گناهکار بر می گردد.
وقتی غفلت و گناه ایجاد می شود و فاصله از خداوند ایجاد می شود، احساس امنیت از بین می رود و می دانیم اساس خوشبختی احساس امنیت است و اساس بدبختی عدم احساس امنیت و اضطراب و ترس است که مادر تمام بیماریهاست.
وقتی با گناه این دوری از خدا ایجاد می شود، آرامش جای خود را به اضطراب می دهد و اضطراب و افسردگی و غم ایجاد سوداهای رسوبی و بیماری زا می کند.
در نتیجه " الا بذکر الله تطمئن القلوب" حقیقتاً تموج و اختلال و پریشانی روان که منشاء آن گناه و دوری از خداوند است، باعث عدم تعادل ساختاری و شخصیتی شده که منجر به ایجاد سودا و اختلال در مکانیزم بدن انسان شده و انواع بیماریها را به همراه خواهد داشت.

 

لذا همان گونه که جسم نیاز به تغذیه سالم دارد، روح هم غذای سالم می خواهد و گناه غذای مسموم روح است و بیماریهای جسمی را نیز به همراه خواهد داشت.

از امام حسین علیه السلام

 

دوستان سلام

 

 

امام حسین علیه السلام هنگامی که به سوی کربلا می رفتند ، در منزلی از منازل که به آن ذی حسم می گفتند ، این خطبه را ایراد فرمودند:

به راستی که این دنیا دگرگون شده است ، آن هم دگرگونی منکر و نا شناخته ای . تمامی شناخته شده‌های آن پشت کرد و رفت.

از این دنیا جز رطوبتی که بر ته کاسه می‌ماند و زندگی پستی که به چریدن می‌ماند ، چیزی باقی نمانده است.

آیا به سوی حق نمی‌نگرید که به آن عمل نمی‌شود و به راستی از باطل چشم پوشی نمی‌شود؟

باید مؤمن عاشق ، در دیدار خدا رغبت نماید که سزاوار است. من مرگ را جز زندگی و زندگی با ستمگران را جز رنج و خستگی نمی‌بینم . آدم ها برده‌های دنیا هستند و دین بر سطح زبان‌های آنها نشسته است تا آنجا که زندگی آنها بارور شود آن را رعایت می‌کنند ، پس هنگامیکه با گرفتاری غربال می‌شوند ، دینداران اندک می‌گردند.

پيامبر و امام‌، هدف‌ خلقت‌

در احاديث‌ اسلامي‌ چنين‌ آمده‌ است‌ كه‌ حضرت‌ رسول‌«9» هدف‌ ازخلقت‌ جهان‌ بوده‌اند و خداوند به‌ خاطر ايشان‌ جهان‌ هستي‌ را آفريده‌ است‌.

لَوْلا'ك‌َ لَما' خَلَقْت‌ُ اْلاَفْلاك‌َ

«اگر تو نبودي‌ افلاك‌ را نمي‌آفريدم‌.»

با محمد بود عشق‌ پاك‌ جفت‌بهر عشق‌ او را خدا لولاك‌ گفت‌

لَو لا' مُحمَّدٌ«9» ما' خَلَقْت‌ُ الدُّنيا' وَالا'خِرَة‌َ وَلاَ السَّمو'ات‌ِ وَاْلارْض‌َوَلاَالَعَرْش‌َ وَلاَ الكُرسِي‌َّ وَ لاَ اللُوْح‌َ وَلاَ الَْقلَم‌َ وَلاَالجنَّة‌َ وَلاَالنّارَ وَلَوْلا' مُحَمَّدٌ ما'خَلَقْتُك‌َ يا' آدَم‌ُ

اگر محمد«9» نبود نه‌ دنيا را خلق‌ مي‌كردم‌ و نه‌ آخرت‌ را،همچنين‌ نه‌ آسمان‌ و نه‌ زمين‌ و نه‌ عرش‌ و نه‌ كرسي‌ و نه‌ لوح‌ وقلم‌ ونه‌ دوزخ‌ را خلق‌ مي‌كردم‌. و اگر محمد«9» نبود اي‌ آدم‌، تو راخلق‌ نمي‌كردم‌.

خَلَقْتُك‌َ لاِجلْي‌ وَخَلَقْت‌ُ الاَشيْا'ءَ لِاِجْلَك‌ِ

تو را براي‌ خودم‌ آفريدم‌ و اشياء را براي‌ تو

شيخ‌ صدوِ نيز از حضرت‌ رسول‌«9» روايت‌كرد كه‌ به‌ علي‌«7»چنين‌ فرموده‌است‌:

يا' عَلي‌ لَو لا'نَحْن‌ُ ما' خَلَق‌َ اللّ'ه‌ُ آدَم‌َ و الحّوا وَلاَ الْجَنَّة‌َ وَ لاَالنّ'ارَ وَ السَّم'ا'ءَ وَالارْض‌َ

يا علي‌ اگر ما نبوديم‌، خدا نه‌ آدم‌ و حوا را خلق‌ مي‌كرد و نه‌ بهشت‌و جهنم‌ و نه‌ آسمان‌ و زمين‌ را.

از رهگذر خاك‌ سركوي‌ شمابودهر نافه‌ كه‌ بردست‌ نسيم‌ سحر افتاد

از آنجايي‌ كه‌ پيامبر«9» و امام‌«7» كاملترين‌ افراد بشر هستند وغايت‌ خلقت‌ نيز تحقق‌ كاملترين‌ افراد است‌، پس‌ گويي‌ پيامبر و امام‌ غايت‌ وهدف‌ خلقت‌ مي‌باشند.

هدف‌ خلقت‌ = انسان‌ كامل‌

پيامبر و امام‌ = انسان‌ كامل‌

از معادلات‌ فوِ به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسيم‌ كه‌

هدف‌ خلقت‌ = پيامبر و امام‌

همچنين‌ طبق‌ آية‌ وَ ما'خَلَقْت‌ُ الْجِن‌َّ وَ الانْس‌ َ اِلا'ّلِيَعْبُدُون‌َ كه‌ هدف‌ از خلقت‌عبادت‌ ناميده‌ شده‌ است‌، مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ چون‌ عاليترين‌ وكاملترين‌ مرتبه‌عبادت‌ از پيامبر و امام‌ صادر مي‌شود، درنتيجه‌ پيامبر و امام‌ هدف‌ خلقت‌ به‌شمار مي‌روند.

بنابر آية‌ اِنَّي‌ جا'عِل‌ٌ فِي‌الارْض‌ِ نيز مي‌توان‌ پيامبر و امام‌ را هدف‌ خلقت‌دانست‌. زيرا تنها پيامبر و امام‌ هستند كه‌ تمام‌ استعدادهاي‌ دروني‌ خود را به‌فعليت‌ رسانده‌ و متخلق‌ به‌ اخلاِالهي‌ شده‌اند و شايستة‌ عنوان‌ خليفة‌الله‌هستند.

 

دیدار جوانان با امام جمعه

اربعین حسینی

سخنانی از علی (ع)

باشد که پند گیریم

فرق است ميان اين دو عمل ، عملى كه لذتش رفته و عواقب ناگوارش ‍ مانده است و عملى كه رنجش سپرى شده و اجر و ثوابش باقى است .

كسى كه در عمل كوتاهى كند به اندوه دچار گردد و خداوند را، به كسى كه خدا را در مال و جانش نصيبى نباشد، نيازى نيست .

بزرگى خداوند در نظر تو سبب مى شود كه آفريدگان در چشمت خرد آيند.

دنيا همانند مار است . چون بر آن دست كشند، نرم آيد، ولى در درون آن زهر كشنده است . مردم فريب خورده و نادان بدان ميل كنند و خردمند عاقل از آن دورى جويد.

هيچ ثروتى سودمندتر از عقل نيست و هيچ تنهايى وحشت انگيزتر از خودپسندى نيست و هيچ عقلى ، چون انديشيدن و تدبير نيست و هيچ كرامتى چون تقوى نيست و هيچ هم نشينى چون خوشخويى نيست و هيچ ميراثى چون ادب نيست و هيچ رهبرى چون توفيق نيست و هيچ تجارتى چون عمل صالح نيست و هيچ سودى چون ثواب آخرت نيست و هيچ پارسايى چون توقف در برابر شبهه نيست و هيچ زهدى چون زهد در حرام نيست و هيچ ايمانى چون حيا و شكيبايى نيست و هيچ حسبى چون تواضع نيست و هيچ شرافتى چون علم نيست و هيچ عزتى چون بردبارى نيست و هيچ پشتيبانى استوارتر از مشورت نيست.

برآوردن حاجتها، جز به سه چيز، راست نيايد. خرد شمردن آن تا در نزد خدا بزرگ آيد. پنهان داشتن آن تا به هنگام پاداش آشكار شود و شتاب در انجام دادن آن تا گوارا شود.

هرگاه خبرى شنيديد آن را نيك بفهميد و در آن بينديشيد، نه اينكه بشنويد و نقل كنيد. زيرا نقل كنندگان علم بسيارند ولى ، انديشه كنندگان در آن اندك اند.

خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران نعمت های خاصی به آنان بخشیده است، تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت ها را در دستشان باقی می گذارد، هر گاه از بخششش دریغ کنند، نعمت ها را از دستشان و به دست دیگران خواهد داد.

حق الناس مانع استجابت دعاست

 

از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است که فرمودند:

به من امر شد كه قوم خود را بترسان و بگو: داخل مشوید در خانه ای از  خانه های من (یعنی مساجد) و حال آنكه برای بنده ای از بندگان من حقی نزد شما باشد كه به او ظلم نموده اید به درستی كه تا در محضر من به نماز ایستاده او را لعنت  می كنم تا آن حق را به صاحبش برگرداند.

هر کسی که این حدیث را بخواند و کمی اعتقاد داشته باشد بسیار نگران خواهد شد. خیلی از ما هر روز به راحتی حق دیگران را ضایع می کنیم. شاید اگر این حدیث آویزه گوش ما باشد مشکلات ما و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم بسیار کمتر باشد. رعایت حقوق دیگران که اینقدر در اسلام به آن توجه شده است می تواند بسیاری از معضلات اجتماعی را حل کند. هر کسی در هر موقعیتی و با هر مسئولیتی می تواند به اندازه خود در اجتماع تاثیر مثبت بگذارد فقط با این فکر که حق الناس را رعایت کند. به عنوان مثال کارمند با پاسخ به ارباب رجوع با درست کار کردن، مدیر با دلگرم کردن پرسنل خود، کارگر با نگهداری صحیح از ابزاری که به او سپرده شده است، پزشک با ارزش قائل شدن برای سلامت بیمار، مهندس با طراحی دلسوزانه، مامور نیروی انتظامی که با تمام وجود به امنیت مردم می اندیشد و نمی گذارد بی گناهی عقوبت گناهکاری را تحمل کند. اینها حق الناس را رعایت کرده اند ولی کافیست هر کدام از این افراد یکبار اشتباه کنند زیر دین حق الناس رفته اند. البته نباید نا امید بود حتی اگر فرصت کافی برای ادای دین نباشد با توبه و احسان در راه خدا می توان از بار گناه کاست. اما ساده ترین و بهترین راه این است که سعی کنیم حق کسی را ضایع نکنیم به خصوص به عمد.

از شما می پرسم تا کنون چقدر حق دیگران را ضایع کرده اید؟ پشته ای که بر دوش شماست چقدر بزرگ است؟ آیا تا به حال به آن نگاه کرده اید؟ آیا اصلا به یاد دارید چقدر حق دیگران را ضایع کرده اید؟ به چه قیمتی اینکار را انجام داده اید؟ برای پول؟! برای کمی زودتر رسیدن؟ برای تنبلی؟ چه چیزی باعث شده زیر دین دیگری یا دیگران قرار گیرید؟

حضرت علی (ع) می فرمایند:

هنگام قیامت که زمان اجرای عدالت است وقتی که حق مظلوم را از ظالم می گیرند بسیار سخت تر از ظلمی است که در دنیا بر مظلوم رفته است.

و آن کس که مقامی دارد و بیت المال را به نفع خود و دیگران ضایع می کند باید پاسخگوی میلیون ها نفر در روز قیامت باشد راستی او فکر می کند چقدر اعمال نیکو دارد چقدر می تواند از آنچه جمع کرده برای انفاق استفاده کند تا حقوق ضایع شده را جبران کند!

کسی روابط را به قانون ترجیح می دهد و به اصطلاح پارتی بازی می کند حق الناس را زیر پا گذاشته است گناهی را به جان خریده که لذت آن گناه هم مال دیگری است!

 بعضی ها فکر می کنند موقتا برای نیازی حقی را ضایع کنند و در آینده آنرا جبران کنند. اما نمی دانند که جبران آن بسیار سخت است بسیار سخت تر از آن حقی که ضایع کرده اند. باز هم می گویم از بخشش نباید نا امید بود ولی نباید با طمع بخشش و جبران در آینده گناه کرد، آنهم گناهی که به واسطه آن حق انسانی زیر پا گذاشته شود.

 

پیامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمودند:

در قیامت بنده ای که کار خوب بسیار دارد، در حالی که خوشحال است وارد محشر می شود، ناگهان مردی می رسد و می گوید: خداوندا! این شخص[در دنیا] به من ظلم کرده است، پس از کارهای نیک او گرفته می شود و به آن مظلوم داده می شود تا جاییکه حسنه ای باقی نمی ماند و چون فرد دیگری می آید و حقش را طلب می کند، از گناهان او برداشته به بدهکار می دهند تا جایی که جهنم براو واجب می شود.

شاید بگویید که شما نفهمیده اید یا متوجه نبوده اید خداوند در این مورد حق خود را می بخشد اما وقتی ناخواسته حق دیگری را ضایع می کنید هر زمان که متوجه شدید باید از او دلجویی کنید. باید حقش را ادا کنید و گرنه حق الناس برگردن شماست.

همچنین امام محمد باقر فرمودند:

ظلم در دنیا تاریکی در آخرت است.

 

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمودند:

 میان بهشت و انسان هفت گردنه وجود دارد که آسان ترین آنها مرگ است. پرسیدند سخت ترین آن ها کدام است؟ فرمودند: لحظه ای است که انسان در پیشگاه خداوند بایستد و کسانی که به آن ها ظلم شده دامن ظالم را بگیرند.

پس باید بسیار مراقب باشیم که از این سخت ترین گردنه به سلامت بگذریم.

شرکت در همایش سبک زندگی اسلامی